معلم ناهوک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نامهربان نامهربان من مهربان میخواهمت... و آدرس nusrat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

پيوندهای روزانه

انجمن معلمان ایران

دانشگاه آزاد سراوان

حمل ماینر از چین به ایران

حمل از چین

پاسور طلا

الوقلیون

رابعه بلوچ قزداری اولین زن شاعر فارسی زبان

رابعه شیفته شخصی به نام بَکتاش که غلام برادرش، حارث بود می‌شود و برایش شعر می‌سراید. حارث که از این عشق آگاه می‌شود آشفته می‌شود و دستور می‌دهد که خواهرش را به حمام برند و رگهایش را بگشایند تا بمیرد. حکایت او را فقیر نظم کرده نام آن مثنوی را گلستان ارم نهاده و اشعار زیبایی گفته‌است. از آن جمله‌است:

مرا بعشق همی متهم کنی به حیل		چه حجت آری پیش خدای عزوجل
به عشقت اندر عاصی همی نیارم شد		بذنبم اندر طاغی همی شوی بمثل
نعیم بی تو نخواهم جحیم با تو رواست		که بی تو شکّر زهر است و با تو زهر عسل
بروی نیکو تکیه مکن که تا یکچند		به سنبل اندر پنهان کنند نجم زحل
هرآینه نه دروغ است آنچه گفت حکیم		فمن تکبر یوماً فبعد عز ذل

هم از اوست:

دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد		بر یکی سنگین‌دل نامهربان چون خویشتن
تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی		چون بهجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من

وی از اهالی قزدار از شهرهای قدیمی واقع در مکران یا همان بلوچستان کنونی بود. چندین دلیل در بلوچ بودن او وجود دارد : 1- اسم او رابعه است که مخفف ان رابیا می شود که غیر از بلوچستان در هیچ جای دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد. 2- تاریخ نویسان نوشته اند که چون عاشق غلام برادرش بود به دست پدر و برادرش کشته شده است و این چیزی است که هم اکنون نیز در بلوچستان وجود دارد و در خیلی موارد دختران بنا به تعصب زیاد برادر و پدر به دست آنها کشته می شوند و فکر نکنم در مناطق دیگر و حتی در دادگاه های قضایی نیز چنین مواردی یافت شود. 3- پسوند قزداری که در خیلی از موارد پس از نام وی در کتب تاریخی ذکر شده است در اصل همان خوضدار می باشد و یای آخر آن یای نسبی است و با توجه به قواعد دستوری اسم قبل از خود را به آن نسبت می دهد که اگر به فرهنگ لغت دهخدا مراجعه کنید اسم روستایی است در بلوچستان پاکستان. سوالی که در این جا مطرح می شود این است که تا چند سال قبل که من پیش دانشگاهی بودم شعر دریای کرانه ناپدید از او را در کتاب ادبیات فارسی آورده بودند که در معرفی از رابعه نوشته بودند : رابعه بلخی قزداری که هم اکنون پسوند قزداری را از آن حذف کرده اند و دلیل آن را از چه کسی باید پرسید نمی دانم... وی معاصر با رودکی و امیر نصر سامانی بوده است. رابعه به زبان عربی و فارسی تسلط داشت و به هردو زبان شعر میسرود و به غایت تیز بین و خوش قریحه بود و پیوسته عاشقی میکرد عده ای عشق او را مجازی و عده ای معنوی و الهی دانسته اند.

این دو بیت نیز از افکار اوست و محمد عوفی صاحب تذکرهٔ لباب الالباب نقل کرده که بسبب این دو بیت به مگس رویین ملقب شده بود:

خبر دهند که بارید بر سر ایوب		ز آسمان ملخان و سر همه زرین
اگر ببارد زرین ملخ بر او از صبر		سزد که بارد بر من بسی مگس رویین

و این غزل بدو منسوب شده‌است:

ز بس گل که در باغ مأوی گرفت		چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت
صبا نافهٔ مشک تبت نداشت		جهان بوی مشک از چه معنی گرفت
مگر چشم مجنون به ابر اندر است		که گل رنگ رخسار لیلی گرفت
بمی ماند اندر عقیقین قدح		سرشکی که در لاله مأوی گرفت
قدح گیر چندی و دنیی مگیر		که بدبخت شد آنکه دنیی گرفت
سر نرگس تازه از زرّ و سیم		نشان سر تاج کسری گرفت
چو رهبان شد اندر لباس کبود		بنفشه مگر دین ترسی گرفت

و نیز معروف ترین غزل او :

عشق او باز اندر آوردم به بند		کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید		کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری		بس که بپسندید باید ناپسند
زشت باید دید و انگارید خوب		زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم ندانستم همی		کز کشیدن سخت تر گردد کمند

نظرات شما عزیزان:

بلال ريگي

ساعت20:03---29 ارديبهشت 1392

- [ایمیل]

گون پاكين خدايي ناما
واقعا خوشم اومد ضمنا ما شاعران ديگري هم داشته ايم مث شاه نعمت الله رودباري ماهاني جد سه طايفه بزرگ بلوچستان ازجمله:شعلي بر يا شاه ولي پور(مقيم خاش)كزوري(مقيم كزور مكران)و ارباب زهي(مقيم ميرجاوه).
بايد محققين بلوچ تحقيق كنن باتشكر فراوان بلال ريگي دانشجوي ادبيات فارسي
منت واران واجه خدا تي نگهدار بيت.